Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «رویداد24»
2024-05-09@12:03:41 GMT

ماجرای موی زنانه روی کیف میلیاردی بقایی

تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۲۴۶۲۱۶

رویداد۲۴-به گفته عضو سابق کانون جهانگردی، بقایی پس از وقوع یک سرقت از منزلش، کیف را به وی تحویل داده است و به توصیه بقایی در نهایت کیف به صندوق امانات سپرده می‌شود.
در هفته گذشته، برخی رسانه‌های خبری اقدام به انتشار تصاویری از محتویات کیفی نمودند که آن را متعلق به حمید بقایی معاون اجرایی دولت دهم دانستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به دنبال انتشار این خبر، یکی از اعضای سابق هیات مدیره «کانون جهانگردی و اتومبیل‌رانی جمهوری اسلامی ایران»، اطلاعات و جزئیات بیشتری را درباره این کیف و ارتباط آن با حمید بقایی را بازگو کرد.
آنچه در ادامه می‌آید، گفتگوی مشروح با این عضو سابق کانون جهانگردی است که به دلیل درخواست ایشان، از انتشار نام و تصویر خودداری کرده‌ایم و هویت ایشان محفوظ است.
*اخیراً یکی از رسانه‌های خبری، تصاویر مربوط به کیفی را منتشر کرده که نشان می‌دهد محتویات آن اعم از سکه، یورو، دلار، اوراق مشارکت مربوط به مسکن مهر و پارس جنوبی، کارت هدیه و یک دفترچه حساب سپرده، متعلق به آقای بقایی است. آیا شما از کم و کیف این کیف و محتویاتش اطلاعی دارید؟ البته پس از انتشار این خبر، آقای بقایی مدعی شده‌اند که این کیف متعلق به وی نیست. نظر شما چیست؟
بله. بنده هم شنیده‌ام که آقای بقایی مدعی شده‌اند این کیف متعلق به وی نیست و من هم از شنیدن این ادعای آقای بقایی متعجب شده‌ام.
*علت تعجب شما چیست؟
به نظرم در سال‌های ۸۹ یا ۹۰ بود که به منزل آقای بقایی دستبرد زدند و بعدازاین ماجرا، ایشان مرا صدا زد و گفت این کیف پیش شما به امانت باشد، من هم چند وقتی از این کیف نگه‌داری کردم تا اینکه همسرم دلهره گرفت و گفت اگر به منزل ما هم دستبرد زده بشود، چه کنیم؟!
من این مسئله را با آقای بقایی در میان گذاشتم و گفتم منزل ما هم امن نیست که ایشان گفتند یک صندوق امانات به نام خودت و شخص دیگری بازکن و کیف را در آنجا نگه‌داری کن؛ به‌نحوی‌که اگر خودت حضور نداشتی، من بتوانم از شخص دیگری این کیف را تحویل بگیرم. من هم رفتم یک صندوق امانات به نام خودم تحویل گرفتم و اعلام کردم که همسرم هم می‌تواند از این صندوق استفاده کند. شاید آقای بقایی می‌دانست که ممکن است من به دردسر بیفتم برای همین می‌گفت که نفر دومی هم باشد که بتواند سراغ صندوق امانات برود.
آقای بقایی برای اولین باری که این کیف را به من تحویل داد، یک موی بلند زنانه، به شکل جالبی روی این کیف قرار داده بود که امانت‌داری بنده را بسنجد. ماهم نمی‌دانستیم داخل کیف چه بود و بعداً متوجه شدیم؛ نمی‌دانم به من اعتماد داشت یا نداشت ولی به هر جهت می‌خواست بنده را امتحان کند. مثلاً گاهی اوقات مقداری پول به من تحویل می‌داد و می‌گفت این ۲۰۰ هزار تومان است، اما وقتی من می‌شمردم، متوجه می‌شدم که ۲۵۰ هزار تومان است و به ایشان می‌گفتم که ۵۰ هزار تومان اضافه است، به هر جهت به دنبال آزمایش من بود، من هم سرافراز بیرون آمدم. (خنده)
*کیف چه مدتی در منزل شما امانت بود و چه میزان در صندوق امانات بانک نگه داری می‌شد؟ فقط این کیف دست شما بود یا کیف‌های متعددی بود؟
دقیق به خاطر ندارم، هر زمانی که با خانواده به سفر می‌رفتند کیف را تحویل من می‌دادند و بعد از برگشت تحویل می‌گرفتند؛ از زمانی هم که کیف را در صندوق امانات گذاشتیم، خیالشان کمی راحت‌تر شد.
کیفی که بقایی به من تحویل می‌داد فقط یک کیف بود ولی دفعات متعددی رفت‌وبرگشت انجام شد، نمی‌دانم محتویات کیف هم تغییر می‌کرد یا نه؛ کیف حدودا یک ماه یا ۲۰ روز در صندوق امانات بانک بود.

*لطفا بفرمایید که چگونه با آقای بقایی آشنا شدید و وضع مالی‌ایشان چگونه بود؟
بنده از شهرداری با ایشان آشنا شدم، ایشان در شهرداری به من گفت یک نفر دیگر مثل خودت را معرفی کن و من هم یکی از دوستان رو به ایشان وصل کردم؛ بعد از شهرداری، با آقای مشایی و بقایی به میراث فرهنگی رفتیم و در میراث فرهنگی هم بنده وارد هیئت‌مدیره کانون گردشگری و اتومبیل‌رانی شدم، البته کانون ابتدا زیر نظر وزارت ارشاد بود و در زمان این آقایان، ملحق به سازمان میراث فرهنگی شد.
من در میراث فرهنگی، در قسمت پشتیبانی کار می‌کردم ولی یک روز آقای بقایی متوجه شد که من در کار ساخت‌وساز مسکن هم هستم و به من پیشنهاد همکاری و مشارکت داد؛ من هم قبول کردم، البته مشخص بود که ایشان تجربه بالایی در ساخت‌وساز به‌خصوص آپارتمان دارد، یعنی مبتدی نبود و مشخص بود که با کار ساخت‌وساز آشناست، البته همکاری ما خارج از ساعات اداری بود و کسی هم مطلع نبود؛ تصور می‌کنم فقط آقای مشایی مطلع بودند که من با بقایی در ساخت‌وساز همکاری می‌کنم.
به نظرم وضع مالی‌ آقای بقایی خوب بود، البته به من نمی‌گفت منبع مالی‌اش از کجاست. من احساس می‌کردم که او با کسی شریک است. در کار ساخت‌وساز، مشارکت عرف است که مثلاً دو یا سه نفر با همدیگر مشارکت کنند. ولی قبل از اینکه با من آشنا بشود و توی سازمان میراث فرهنگی بیاید در شهرداری بودند و با آقای ... کار ساخت‌وساز می‌کردند.
*شما چگونه با آقای بقایی در حوزه ساخت‌وساز همکاری می‌کردید؟
من بیشتر برای ایشان ملک و زمین خریداری می‌کردم، ایشان هم برای هر ساخت‌وسازی یا معامله‌ای به بنده پول می‌داد و برای اینکه حساب‌وکتاب این پول شفاف باشد، من دفترچه حسابی به نام خودم باز کردم و هر پولی که از بقایی تحویل می‌گرفتم؛ به‌حساب همان دفترچه واریز می‌کردم؛ دفترچه‌ای که تصویرش منتشر شده است، جدا از محتویات کیف است و شماره‌حساب به نام بنده بود ولی پول‌ها، همه برای آقای بقایی بود؛ من هیچ پولی در آن حساب دفترچه برای خودم ندارم.
یک زمانی آقای بقایی می‌گفتند «بانک اقتصاد نوین سود خوبی می‌دهد و وام هم می‌شود گرفت و در این بانک حساب بازکنیم»، البته الآن یادم نیست چقدر وام گرفتیم.
*شما چگونه از آقای بقایی پول تحویل می‌گرفتید و چگونه به‌حساب شما واریز می‌کردند؟
پول را ایشان نقدی می‌داد، می‌رفتم منزل ایشان و پول‌ها را توی پاکت تحویل می‌داد و من هم می‌رفتم و به‌حساب واریز می‌کردم و به آقای بقایی نشان می‌دادم که مطمئن بشوند؛ در واقع دفترچه حساب به نام من بود تا راحت بتوانم پول برداشت کنم؛ برای کارهای ساخت‌وساز آقای بقایی. تا جایی که یادم می‌آید همه‌چیز نقدی و به‌صورت دستی انجام می‌شد و به یاد ندارم بقایی پولی به حساب دفترچه واریز کرده باشد.
*معاملات آقای بقایی به نام خودشان انجام می‌گرفت؟
اصولاً به نام خودشان نبود، به نام همسرشان بود.
*به نام کدام همسرشان؟
خانم طیبه ترکستانی؛ مثلاً همین خانه رسالت که منزل خانم ترکستانی است، خودم برای ایشان خریداری کردم، البته یک‌منزل هم به نظرم به نام خود آقای بقایی بود که من فقط بازسازی‌اش کردم ولی سندش را ندیدم و نمی‌دانم به نام کیست.
یک خانه چهار طبقه دیگر به اسم همین خانم ترکستانی خریداری کردیم و بعد از فروش، در خیابان هویزه برای ایشان خانه‌ای گرفتیم.
*برگردیم به ماجرای کیف؛ بعدازاینکه شما احضار شدید، آقای بقایی پیگیری نکردند که شما کجا هستید یا چه بلایی سر کیف آمده است؟
از زمانی که من دستگیر شدم آقای بقایی چندین و چند بار پیغام فرستادند و از طریق آقای باقری بن هدیه ۵۰۰ هزار تومانی فرستادند. من هم در پاسخ ایشان نوشتم که به این چیزها نیازی ندارم. برسانید به دست کسی که نیازمند است.
بقایی از طریق آشناها گفته بود که به فلانی بگویید، بیاید که به او پست بدهیم و ... من هم گفتم پست نمی‌خواهم. فکر کنم آقای بقایی دنبال این بود که بداند چه اتفاقاتی در این مدت برای من افتاده و چه کرده‌ام، دلش برای من نسوخته بود، به دنبال اطلاعات بود.
البته می دانم که بقایی از طریق یکی از وکلای کانون گردشگری، نامه‌ای برای پس گرفتن کیف به قوه قضائیه ارسال کرده بود.
*اصلاً سراغ شما نیامد که کیف را به من برگردانید؟
از طریق بعضی از وکلا و دوستان به او پیغام دادم من هر آنچه حقیقت بوده را گفتم؛ کیفتان را هم اگر بخواهید باید بروید از قوه قضائیه بگیرید، البته آقای بقایی پیگیر بودند که بنده بروم شکایت کنم و کیف را تحویل بگیرم و من هم‌چنین اقدامی انجام ندادم.
*شما فکر می‌کردید درون این کیف به این میزان پول و ارز و سکه و اوراق باشد؟
به والله من تصور نمی‌کردم داخل کیف این میزان پول باشد. من فکر می‌کردم اسناد و مدارک خاصی است که ایشان درون کیف قرارداده تا به دست کسی نیفتد. عقلانی نیست این میزان پول درون یک کیف باشد. نمی‌دانم این پول از کجا آمده و برای چه منظور بوده، ولی می‌دانم قراردادن این میزان پول درون یک کیف حماقت است.
وقتی بازپرس جلوی من کیف را باز کرد، من داشتم سکته می‌کردم. جعبه‌ای درون کیف بود که یکی گفت جعبه اسلحه کلت است. تا این را گفت، من خودم را باختم ولی جعبه که باز شد، دیدم بیشتر از ۱۰۰ عدد سکه طلا درون جعبه بود، اگر اسلحه درون کیف بود که من بیچاره شده بودم.
*این پول‌ها از کجا آمده بود؟
نمی‌دانم (خنده) شما خودتان حدس بزنید منشأ این پول کجاست (خنده)؛ ولی گاهی اوقات بقایی می‌گفت از مهدی جهانگیری وام گرفته‌ام.
*اینکه آقای بقایی این پول را در حساب خودش و به نام خودش سرمایه‌گذاری نکرده است، به نظر شما محل ایراد و شک نیست؟
می‌توانست پول را در حساب خودش بگذارد. اینکه در حساب خودش نگذاشته کار درستی است.
شما وقتی یک پولی دارید نباید همه پول در یک حساب باشد؛ بازرگانان و تاجران می‌گویند تخم‌مرغ‌هایت را در یک سبد نچین، ولی به نظرم نگه‌داشتن این حجم پول و اوراق در این کیف‌دستی محل تأمل است.
*به نظر شما کسی که کارمند دولت است، از حقوق دولتی می‌تواند این حجم پول و سرمایه را به دست آورده باشد؟
همه می‌دانند که نه. نمی‌شود با حقوق دولتی این پول را به دست آورد، شاید منشأ دیگری دارد.
*در آن فاصله زمانی که شما با آقای بقایی در حوزه ساخت‌وساز همکاری می‌کردید، حدس می‌زنید چقدر سود به دست آورده باشند؟
من نمی‌دانم. من نمی‌توانم بگویم این پول برای چی بوده و چگونه بوده و حتی محتویات داخل کیف را هم نمی‌دانستم، اگر می‌دانستم قبول نمی‌کردم. چون به ضرس قاطع می‌گویم اگر من می‌دانستم دو میلیارد پول داخل کیف است، به آن دست نمی‌زدم، نه اینکه بنده ترسیده باشم، می‌ترسیدم این کیف را از من بدزدند. چنین کیفی را جابجا کردن بی عقلی است.
*شما چگونه به آقای بقایی اعتماد کردید و یک کیفی از ایشان تحویل گرفتید که نمی‌دانستید درون این کیف چیست؟ اگر درون کیف اشیا ممنوعه بود، چه می‌کردید؟
ببینید، من به‌واسطه جایگاه بقایی این اقدام را کردم؛ بقایی و مشایی کم کسی که نبودند، عضو گروه منافقین هم که نبودند. قطعاً این افراد را همین مسوولان امنیتی تائید کردند که در کنار آقای احمدی‌نژاد حضور داشتند. آقای بقایی هم رئیس من بود و من در آن زمان به ایشان اعتماد داشتم، ولی آیا الآن هم این کار را انجام می‌دهم؟ خیر، دیگر انجام نمی‌دهم، چون تجربه کسب کردم و به‌واسطه همین بی‌تجربگی در هچل افتادم و اگر همین الآن بقایی دوباره معاون اول یا معاون رئیس‌جمهور یا هر شخص دیگری هم شود، دیگر قبول نمی‌کنم که کیفی به این شکل به امانت بگیرم.
*آقای بقایی صراحتاً اعلام کرده این کیف برای من نیست، شما اعلام می‌کنید کیف برای بقایی است، این تناقض را چگونه توجیه می‌کنید؟
آقای بقایی دارد شوخی سیاسی می‌کند وگرنه آقای بقایی بیاید روبه‌روی من بایستد و در چشمان من نگاه کند و بگوید این کیف برای من نیست تا من تکلیف خودم را بدانم، ولی الآن می‌دانم که بقایی به دنبال شوخی سیاسی است وگرنه بقایی در آن زمان از من مذهبی‌تر بود و به نظرم می‌آید که نماز هم می‌خواند، بعید است که هم‌چین دروغ‌هایی بگوید.
منبع: مشرق

منبع: رویداد24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۲۴۶۲۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای حاشیه اخیر سریال کیانوش عیاری چیست؟

در روزهای اخیر خبرهایی مبنی بر بازگشت سریال «۸۷ متر» کیانوش عیاری به تلویزیون دست به دست شد؛ در حالی که مدیران سازمان صداوسیما اعلام کرده‌اند خبر جدیدی مبنی بر پخش این سریال از تلویزیون وجود ندارد و بر همان تصمیم قبلی یعنی توافق با یکی از پلتفرم‌ها برای انتشار هستند.

علت گمانه‌زنی‌های جدید درباره‌ی آخرین وضعیت سریال کیانوش عیاری، گویا گفته‌های خود این کارگردان در یکی از برنامه‌های رادیویی بوده است. عیاری درباره‌ی وضعیت نامعلوم پخش سریال «۸۷ متر» توضیح داده بود: «خود ما هم نسبت به این سریال سردرگم بودیم اما احتمالا تکلیف مشخص و از تلویزیون پخش می‌شود.»

با این حال طبق پیگیری‌های ایسنا از مرکز سیمافیلم، اعلام شده است که سیمافیلم نکته جدیدی برای پخش این سریال ندارد و همان موضع قبل را در قبال نحوه پخش «۷۸ متر» دنبال می‌کنند.

مسوولان سیما سال گذشته بعد از این اعلام که برای پخش آخرین سریال کیانوش عیاری تصمیمی ندارند و در پی به توافق رسیدن با پلتفرم‌ها برای پخش سریال «۸۷ متر» هستند، خبری از جزئیات پخش ـ اینکه کدام پلتفرم و چگونه ـ اعلام نکرده‌اند.

مهدی نقویان، رییس سیمافیلم اعلام کرده بود که سریال «۸۷ متر» قرار است در یکی از پلتفرم‌ها به پخش برسد.

ضمن اینکه کیانوش عیاری امروز در گفت‌وگویی با ایسنا درباره‌ی ماجرای پخش  سریالش از تلویزیون اینگونه توضیح داده است: من درباره‌ی پخش این سریال هیچ چیزی نمی‌دانم و فقط از طریق یکی از رسانه‌ها خبردار شدم که قرار است این اتفاق بیفتد. حالم خوب نیست و اساسا فرصتی برای پیگیری وضعیت پخش سریالم ندارم.

در حالی که بسیاری از بینندگان تلویزیونی پخش سریال «۸۷ متر» به کارگردانی کیانوش عیاری را در سال ۱۴۰۰ انتظار می‌کشیدند، در نهایت این سریال در جدول پخش برنامه‌های تلویزیونی آن سال قرار نگرفت و پخشش به سال بعد موکول شد اما سال ۱۴۰۱ هم خبری از پخش این مجموعه نبود که در نهایت اعلام شد اصلا قرار نیست سریال عیاری روی آنتن صداوسیما برود.

سریال «۸۷ متر» سال ۹۵ کلید خورد و بعد از وقفه‌های چندباره در روند تولید که پاره‌ای از آن به کمبود بودجه نسبت داده شد و بخشی از آن به مشکل کرونا، در نهایت زمستان ۹۹ بود که عیاری موفق شد تصویربرداری سریالش را به اتمام برساند.

ساخت این سریال تسویه حسابی مالی محسوب می‌شد با تلویزیون؛ در حقیقت کیانوش عیاری «۸۷ متر» را ساخت تا بدهی‌اش را به صداوسیما بپردازد.

عیاری پیشتر در گفت‌وگویی با ایسنا در پاسخ به اینکه آیا «۸۷ متر» سریال دلخواهش بوده، گفته بود: «فکر می‌کنم با توجه به صحنه‌هایی که داریم، گیرایی خاصی وجود دارد و قرار هم بوده داشته باشد؛ بنابراین اگر اتفاقی غیر از اینها بیفتد، می تواند یکی از اتفاقات خیلی نادری باشد که گاهی اوقات رخ می‌دهد. تمام سرمایه‌گذاری‌ها در هالیوود بر اساس روال معمول فیلم‌های تاریخی در مورد فیلم «کلوپاترا» اعمال می‌شود، با همان کارشناسان، همان پول و همان امکانات و همان استعدادها، اما به ناگاه فیلم‌ کمپانی خودش را ورشکست می‌کند؛ اینها استثنائاتی است که در حرفه‌ی پیچیده‌ی فیلم‌سازی موجود است.»

کیانوش عیاری کارگردان باسابقه سینما و تلویزیون تاکنون چهار سریال ساخته است که «خانه به خانه» (۱۳۷۵)، «هزاران چشم» (۱۳۸۰)، «روزگار قریب» (۱۳۸۶ـ ۱۳۸۱) و «۸۷ متر» را شامل می‌شود. در پرونده کاری این هنرمند ساخت سریالی برای شبکه نمایش خانگی به چشم نمی‌خورد.

این کارگردان باسابقه در پاسخ به اینکه آیا در طول این سال‌ها به سریال‌سازی در شبکه‌ی نمایش خانگی هم فکر کرده است، گفته بود که این شرایط است که می‌تواند تعیین‌کننده باشد و نمی‌توان با قاطعیت گفت دوست دارم یا نه.

بازیگرانی چون علی دهکردی، مهران رجبی، شهین تسلیمی، فریده سپاه منصور، محمد بحرانی، داریوش کاردان، زنده یاد علی انصاریان، حسین سلیمانی و فریبا کامران در سریال «۸۷ متر» ایفای نقش کرده‌اند.

در خلاصه داستان «۸۷ متر» آمده است: علیرضا پوردوانی به همراه همسر، دو دختر و پسرش خانه ای را از یک فروشنده به نام فرج ناصری خریداری می کنند اما روز اسباب کشی متوجه می شوند که خانه به فرد دیگری به نام محسن خلیلی فروخته شده است. محسن به همراه پسر، همسر و دو دخترش صبح زودتر از پوردوانی‌ها به خانه رسیده اند و وسایلشان را در خانه گذاشته‌اند اما با رسیدن خانواده پوردوانی ماجرای کلاه برداری مشخص می شود.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • ماجرای بستن ترک بزرگ بدنه پل میرداماد تهران با تسمه! | فیلم
  • ماجرای یک حکم تاریخی به نفع زنان!
  • ببینید | ماجرای هولناک خفگی دانش‌آموز ۷ ساله و نجات جان او توسط معلمش
  • غرب می‌خواهد هویت زنانه را از بین ببرد
  • ماجرای کوچ عمو پورنگ از تلویزیون
  • ماجرای حاشیه اخیر سریال کیانوش عیاری چیست؟
  • توصیه‌هایی درباره یک بیماری زنانه
  • ماجرای سهام کارگران چیست؟
  • تذکرکاظم صدیقی به دولت درباره برخورد با مردم!
  • ماجرای بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی